توضیحات
«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۱۴۴مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلنبه سر جام جم آن گه نظر توانی کردکه خاک ميکده کحل بصر توانی کردگدایی در ميخانه طرفه اکسيریستگر اين عمل بکنی خاک زر توانی کردمباش بی می و مطرب که زير طاق سپهربدين ترانه (بهانه) غم از دل به در توانی کردگل مراد تو آن گه نقاب بگشايدکه خدمتش چو نسيم سحر توانی کردتو کز سرای طبيعت نمیروی بيرونکجا به کوی (حقیقت) طريقت گذر توانی کردبه عزم مرحله عشق پيش نه قدمیکه سودها کنی ار اين سفر توانی کردبيا که چارهی ذوق حضور و نظم اموربه فيضبخشی اهل نظر توانی کردجمال يار ندارد نقاب و پرده ولیغبار ره بنشان تا نظر توانی کرددلا ز نور هدايت (ریاضت) گر آگهی يابیچو شمع خندهزنان ترک سر توانی کردولی تو تا لب معشوق و جام می(بوسی)خواهیطمع مدار که کار دگر توانی کردگر اين نصيحت شاهانه بشنوی حافظبه شاهراه (طریقت) حقيقت گذر توانی کردSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations