گفت و گو با دکتر علی فیروزآبادی استاد روانپزشکی دانشگاه شیراز و دکتر عاطفه کمالو رواندرمانگر شناختی و استاد مدعو دانشگاه تهران
موقعی که در را باز کردم کلید از آن طرف روی زمین افتاد. خم شدم تا کلید را بردارم که زیرچشمی متوجه مجسمه های خدایان باستانی هند و یونان و کتابهایی که دورتادو اتاق تا سقف چیده شده بودند شدم. دکتر فروید مشغول نوشتن یک یادداشت بود. او بی اینکه به من نگاهی بکند با دست من را به سمت مبلی بلند که می شد روی آن دراز کشید هدایت کرد. سیگاری که کنار لب داشت خاموش بود با این حال از دودی که فضا را مه آلود کرده بود معلوم بود که تا همین چند لحظه قبل مشغول کشیدن بوده است. روی مبل دراز کشیدم و چشمهای خود را بستم. اسم من را از لیست مراجعین چهارشنبه خواند و گقت که باید آقای فلانی باشم. بله! جوابش را دادم. پرسید که چه مشکلی پای من را به مطب او باز کرده است؟
چرا باید رازهای خود را با این مرد ناشناس در میان بگذارم؟ او چقدر قابل اعتماد است؟ اگر مانند همسرم از نقطه ضعفهایم علیه خودم استفاده کند چه؟ اگر به آشنایانم راز مرا بگوید؟ یا آن تقلب را به پلیس خبر دهد؟ و یا اصلا به کشیش بگوید چه؟ اصلا آیا او دوست من است یا فقط یک مزدور است که از رنج مردم زندگی می کند؟ اگر او به من اهمیتی می داد قطعا بی مزد من را می دید. اصلا چه کسی خود او را روانکاوی می کند؟ از کجا معلوم در سر خود خیالاتی برای من ندارد. شاید او یک بیمار است که اینگونه به آدمهای آسیب خورده ای مثل من نزدیک می شود. اما شاید چیزی بوده که دوستم او را به من پیشنهاد کرد…
دکتر فروید که فقط صدایش می آمد و در نقطه کور اتاق نشسته بود پرسید…
در برنامه امروز و بعد علی فیروزآبادی استاد روانپزشکی دانشگاه شیراز و دکتر عاطفه کمالو رواندرمانگر شناختی و استاد مدعو دانشگاه تهران مهمان من هستند. از آنها خواهم پرسید که در اتاق روانکاوی چه می گذرد؟ و مراحل بهبود چیست؟ آیا آسیب روانی قابل درمان است؟
قسمت اول آسیب یا تروما چیست؟
قطعات موسیقی این پادکست به ترتیب از کفم رها با اجرای محمدرضای لطفی و خورشید خسته ساخته الکساندرتسافسمن و با صدای پاول میخایلوف است.
اولین نفر کامنت بزار