چه اتفاقی میفته که آدمها به این نتیجه می رسن که باید مکانی که توش بزرگ شدن، ریشه زدن، قوم و خویش دارن، و خاطره ساختن رو بگذارن و باقی داستان زندگیش رو جای دیگه ایی بنویسن.
چی میشه که یک نفر بالاخره به این نتیجه میرسه که آینده ایی که تصور می کرده اینجا در انتظارش نیست و به چیزهایی که براش تلاش میکرده نمیرسه. تبعات تصمیم مهاجرت محدود به خود فرد و خانوادشه؟ تو داستان مهاجرت واقعا همیشه پای انتخاب و اختیار درمیونه؟ یا گاهی هم مجبور میشیم از ایران بریم؟ ایران با رفتن آدمها چیزی رو از دست میده؟ آدمهایی که میرن به کسی توضیحی بدهکارن؟
"به دلتنگیش میارزه" اولین قسمت از سه گانهایی با موضوع مهاجرته. تو هر اپیزود این سه گانه با آدمهایی همراه میشیم که ایران رو برای کار، تحصیل یا بدست آوردن چیزی ترک می کنن.
تو این قسمت با آدمهایی حرف زدم که تحصیلات دانشگاهی دارن و پذیرش کاری و یا تحصیلی گرفتن و در شرف ترک ایران هستند.
تو این قسمت علی، مهسا، کامران و مژده از دلایل خودشون برای گرفتن تصمیم مهاجرت میگن. علاوه بر اینها خانوم دلارام نیکدل وکیل پایه یک دادگستری و مشاور امور مهاجرت و سرمایه گذاری در ترکیه هم در پادکست حضور داره و از دلایل و تمایل ایرانیها به مهاجرت حرف میزنه.
توییتر | اینستاگرم | فید چسب زخم
موسیقی استفاده شده در پادکست:
قطعه "نوبر" ، متعلق به آلبوم "خال پانک" از گروه 127.
صفحه اینستاگرم گروه 127:
No comments!