پدرِ هلن فارغالتحصیل هاروارد و مدرسۀ اقتصاد لندن و استاد دانشگاه بود ولی به دلیل اعتیاد به الکل شغلش را از دست میدهد و خانهنشین میشود و کمکم فرمان زندگیاش را از دست میدهد. پدر سعی میکند با آشپزی برای همسر و بچهها اوقاتش را بگذراند. ولی تدریجاً آشپزی برایش اهمیتی حیاتی پیدا میکند و وسیلۀ ارتباطِ او با خانوادهاش میشود. هلن به یاد میآورد که سوپ و خورش و کباب و سوسیسماکارونی دیگر فقط غذا نبودند بلکه کلماتی بودند که پدرشان با آنها حرف میزد: دوستت دارم، من را ببخش، حالم خوش نیست.
👤نویسنده: هلن لانگسترت
🖋مترجم: عرفان قادری
🎙گوینده: نازنین شکرابی
📄منبع مقاله: نیویورکر
📑منبع ترجمه: وبسایت ترجمان
📻نسخه صوتی: رادیو ریرا
No comments!
No episodes found!