برای درمان زخم های روان دارویی وجود ندارد. خاطرات بد را نمی توان از حافظه پاک کرد. دانستن این واقعیت که احساسات محصول ترشح فلان و بهمان ترکیب شیمیایی هستند تاثیری بر روی احساس اضطراب ندارد. من مهدی احمدی هستم و شما به هزار و یک پادکست گوش می کنید.
هنوز، سی و دو سال بعد از پایان جنگ ایران و عراق، در حالی که به آن طرف کره زمین پرتاب شده ام، کابوس حمله میگهای عراقی به شیراز را می بینم. اغلب آسمان از هواپیما پر شده و من در حال فرار هستم. با اینکه باید خودم را از خانه دور کنم نگاهی هم به پس سر دارم و از اینکه پدر و مادر خود را گم کرده ام وحشت زده ام. چشمهایم را که باز می کنم، سقف چوبی و اتاق غریبه به یادم می آورد که خطر جنگ من را تهدید نمی کند. مدتی خیره به سقف به این فکر می کنم که تکرار این خاطره چه سودی برای من دارد. جز اینکه اضطرابی را که با همه وجود از آن بیزارم در من یادآوری می کند. انگار که دست خبیثی می خواهد به من ثابت کند که نمی توانم از سرگذشت خود فرار کنم.
آیا راهی برای کنار آمدن با خاطرات آسیب وجود دارد؟ آیا زخمهای روان همچون زخمهای تن قابل درمان هستند؟ چه زمانی باید برای درمان آسیبها درخواست کمک کرد؟ و پس از شروع درمان با چه چیزهایی مواجه خواهیم شد.
در قسمت قبل درباره اینکه چه عواملی موجب شکل گیری تراماهای روانی می شوند با دکتر علی فیروزآبادی و دکتر عاطفه کمالو گفت و گو کردم. امروز ادامه این گفت و گو را درباره اینکه در اتاق روانکاوی چه می گذرد و مراحل درمان چیست، خواهید شنید.
No comments!