user
  • 1 year ago

  • 0

  • 01:12:52

شاهنامه خوانی ۱۶۲-پادشاهی هرمزد ۳ بهرام چوبینه

شاه پاد - shahnameh خانه ادب پارسی -کارگاه شاهنامه خوانی شاه پاد
0
Description

چنین گفت پس با سپه ساوه شاه

که از جادوی اندر آرید راه

بدان تا دل و چشم ایرانیان

بپیچد نیاید شما را زیان

همه جاودان جادوی ساختند

همی در هوا آتش انداختند

برآمد یکی باد و ابری سیاه

همی تیر بارید ازو بر سپاه

خروشید بهرام کای مهتران

بزرگان ایران و کنداوران

بدین جادویها مدارید چشم

به جنگ اندر آیید یکسر بخشم

که آن سر به سر تنبل وجادویست

ز چاره برایشان بباید گریست

خروشی برآمد ز ایرانیان

ببستند خون ریختن را میان

نگه کرد زان رزمگه ساوه شاه

که آن جادویی را ندادند راه

بیاورد لشکر سوی میسره

چو گرگ اندر آمد به‌پیش بره

چویک روی لشکر به‌هم برشکست

سوی قلب بهرام یازید دست

نگه کرد بهرام زان قلب‌گاه

گریزان سپه دید پیش سپاه

بیامد به‌نیزه سه تن را ز زین

نگون‌سار کرد و بزد بر زمین

همی‌گفت زین سان بود کارزار

همین بود رسم و همین بود کار

ندارید شرم از خدای جهان

نه از نامداران فرخ مهان

و زان پس بیامد سوی میمنه

چو شیر ژیان کو شود گرسنه

چنان لشکری رابه‌هم بردرید

درفش سپه‌دار شد ناپدید

و زان جایگه شد سوی قلب‌گاه

بران سو که سالار بد با سپاه

بدو گفت برگشت باد این سخن

گر ای دون که این رزم گردد کهن

پراکنده گردد به جنگ این سپاه

نگه کن کنون تا کدامست راه

برفتند وجستند راهی نبود

کزان راه شایست بالا نمود

چنین گفت با لشکر آرای خویش

که دیوار ما آهنینست پیش

هر آنکس که او رخنه داند زدن

ز دیوار بیرون تواند شدن

شود ایمن و جان به ایران برد

به نزدیک شاه دلیران برد

همه دل به خون ریختن برنهید

سپر بر سر آرید و خنجر دهید




Voice actors
Categories
Self-Improvement
History
Education

Ages
Clean Content
Tags