user
  • 2 weeks ago

  • 1

  • 01:16:01

روی بنمای و مرا گو که ز جان دل برگیر ۲۵۷

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۲۵۷

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن


روی بنمای و مرا گو که ز جان دل برگير

پيش شمع آتش پروانه به جان گو درگير

در لب تشنه‌ی ما بين و مدار آب دريغ

بر سر کشته‌ی خويش آی و ز خاکش برگير

ترک درويش (مکن) مگير ار نبود سيم و زرش

در غمت سيم شمار اشک و رخش را زر گير

چنگ بنواز و بساز ار نبود عود (منال) چه باک

آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گير

در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقص

ور نه با گوشه‌ رو و خرقه‌ی ما بر سر گير

صوف برکش ز سر و باده‌ی صافی درکش

سيم درباز و به زر سيمبری در بر گير

دوست گو يار شو و هر دو (که) جهان دشمن باش (از هر که جهان باز آمد)

بخت گو پشت (کن و) مکن روی زمين لشکر گير

ميل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش

بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گير

رفته گير از برم و ز آتش و آب دل و چشم

گونه‌ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گير

حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را

که ببين مجلسم و ترک سر منبر گير



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای
دسته بندی ها
Health & Fitness
Mental Health

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها