وقتی که نیچه مرگ خدا را اعلام کرد، منظورش فقط مرگ خدای مسیحی نبود، بلکه منظورش نفی هرگونه مطلقاندیشی و آرمانگراییای بود که بالاتر از زندگی قرار گرفته بودند، آرمانها و مطلقهایی که به نام دین، علم و اخلاق بر فراز زندگی بشر برافراشته شده و زندگی را از معنایی در خود تهی کرده بودند. به اعتقاد نیچه مسیحیت، علم و اخلاق؛ که سه دستاورد بزرگ بشریت در طول تاریخ هستند، ریشه در آرمانگرایی افلاطونی دارند. اینها آرمانهای متافیزیکیاند که به زعم نیچه، زندگی را به تباهی کشاندهاند. یا به عبارت دیگر بر طبق آرمانگرایی افلاطونی تنها در صورتی زندگی معنادار است که یا در خدمت دین باشد یا در خدمت اخلاق یا علم. در واقع آرمانگرایی صرفاً در آرمانهایی دنبال معنا میگردد که خارج از زندگی و برتر از زندگی باشند.
حتما کانال رو سابسکرایب کنین و اگه دوست داشتین ازمون حمایت کنین، ممبرشیپ یوتیوب فعاله و لینکش پایین هست.
https://www.youtube.com/channel/UCfC3vNa1hs8UeCnBLxBW3vQ/join
حمایت شما باعث دلگرمیه ❤️
حساب پی پل هم هست به این آدرس
https://www.paypal.com/paypalme/epitomebookspod
لینک پادکست تاریخ علم و اندیشه در اپل پادکست
لینک پادکست تاریخ علم و اندیشه در کست باکس

عنوان: مرگ خدا (فلسفه قارهای) و معنای زندگی
نویسنده: جولیان یانگ
مترجم(ان): بهنام خداپناه
ناشر(ان): حکمت
تعداد صفحات: 467
No comments!