کتاب کاش حقیقت داشت - قسمت دوم و پایانی
آرتور، که بعد از یک روز کاری شلوغ، به خونه برگشته، در پستوی حموم خونه ش، در کمال تعجب با زن جوان زیبایی روبرو میشه. زن جوان از اینکه آرتور، میتونست اون رو ببینه یا صداش رو بشنوه، هیجان زده میشه و بهش میگه که روحی به اسم لارنه، که شش ماهه بر اثر تصادف، در کما فرو رفته و جسمش در بیمارستان بستریه. از اونجایی که آرتور تنها کسیه که میتونه زن رو ببینه، تصمیم میگیره که بهش کمک کنه تا به جسمش برگرده. اما درهمین حین، بیمارستان میخواد که دستگاه های تغذیه رو از جسمش جدا کنه. درنتیجه آرتور برای جلوگیری از مرگ لارن، تصمیم میگیره اون رو از بیمارستان خارج کنه.
*
کتاب کاش حقیقت داشت - قسمت دوم و پایانی
مارک لِوی نویسنده فرانسوی، همواره آثارش از لحظه چاپ، در بین پرفروشهای بازار نشر بوده و ویژگی بارز آثارش، اینه که در اونها، مرز بین واقعیت و خیال، مرز نامشخصیه.
No comments!