در دو برنامهی قبلی با موسیقی دورهی رمانتیک آشنا شدیم. در این برنامه داستان موسیقی را در قرن بیستم پی میگیریم.
از حدود سالهای ۱۸۹۰ به بعد، به آثاری که با ارزشهای موسیقی سنتی اروپا متضاد بود مدرن میگفتند. آهنگسازهای مدرن پیرو مکتبهای مختلفی بودند.
یکی از مکتبهای موسیقی مدرن اکسپرسیونیسم بود که پیشرو آن آرنولد شوئنبرگ، آهنگساز اتریشی بود.
موسیقی شوئنبرگ تفاوت عمدهای با موسیقی اروپایی قرنهای ۱۷ تا ۱۹ میلادی داشت. تا قبل از قرن بیستم، موسیقی اروپایی تونال بود، یعنی در گام مشخصی نوشته میشد. گام به مجموعهای از نتها گفته میشود که در آن یک نت از بقیه نتها مهمتر است. معمولا اسم هر گام از آن نت کلیدی گرفته میشود. مثلا اگر در گامی نت «دو» نقش کلیدی را دارد، در اصطلاح موسیقی اسم آن گام، گام «دو» است. موسیقی اروپایی بین قرون ۱۷ تا ۱۹ میلادی موسیقی تونال بود. یعنی اگر قطعهای در گام «دو» شروع میشد با همان گام «دو» هم تمام میشد.
در اواخر دورهی رمانتیک، در آثار آهنگسازهایی مثل واگنر، اگرچه آثار موسیقی همچنان تونال بودند اما تغییرات اساسیای رخ داد. مثلا، اگر واگنر قطعهای را در گام «دو» شروع میکرد، لزوما آن را در همان گام هم تمام نمیکرد، بلکه در گام دیگری مثلا گام «می» به پایان میبرد.
شوئنبرگ، ایدهی واگنر را بسط داد و سبک جدیدی برای نوشتن یک اثر موسیقی ابداع کرد. در سبک ابداعی او و پیروانش که به مکتب اکسپرسیونیسم معروف است، در یک قطعه موسیقی همهی نتها به یک اندازه اهمیت داشت. به عبارت دیگر، در این سبک آثار موسیقی در گام مشخصی نوشته نمیشد. این نوع آثار به موسیقی آتونال یا بدون تونالیتی و یا موسیقی بدون گام معروف بود.
با هم به یکی از آثار آتونال آرنولد شوئنبرگ برای پیانو گوش میدهیم. این اثر با آثاری که تا حالا شنیدیم خیلی متفاوت است. مهمترین دلیلش این است که گام مشخصی ندارد. نکتهی دیگر اینکه ملودی این اثر به آسانی قابل تشخیص نیست و به همین دلیل به آسانی هم در خاطر نمیماند.
* * *
یکی دیگر از مکتبیهای مدرن، مکتب امپرسیونیسم است. آثار موسیقی امپرسیونیست، مثل آثار نقاشی این سبک، حالتی رؤیاگونه داشت و اهمیت چندانی به جزئیات نمیداد. آهنگسازهای امپرسیونیست تنها حال و هوای کلی شعر یا داستان را به زبان موسیقی در میآوردند. آثار این آهنگسازها برای شنوندههای موسیقی سنتی اروپایی غریب بود. شنوندههای موسیقی تونال به توالی قاعدهمندی از آکوردها عادت داشتند. به دو یا چند نت که با هم به صدا در بیاید آکورد میگویند، مثلِ ....
حالا به یکی از توالیهای متداول آکوردها در موسیقی تونال گوش کنید:
آهنگسازهای امپرسیونیسم چندان به توالی آکوردهای سنتی توجهی نداشتند. کلود دبوسی از جمله آهنگسازهایی بود که بدون توجه به این توالیهای متداول، نتها را به ترتیبی روی هم میچید و کنار هم میگذاشت که به گوش خودش خوشایند میآمد. به این نمونه از توالی مورد پسند دبوسی که در یکی از آثارش به کار برده گوش کنید:
با هم به قسمتی از موومان سوم سوئیت بارگامسک به نام مهتاب، اثر کلود دبوسی، برای پیانو گوش میدهیم. خیلی از خصوصیات آثار دبوسی به سبک امپرسیونیست نزدیک است، اما دبوسی سبکش را به سبک سمبولیزم که از ادبیات برگرفته بود نزدیکتر میدانست. اثری را که میشنویم، برداشتی است آزاد از شعری به همین نام.
در اوایل قرن بیستم آهنگسازهایی هم بودند که همچنان موسیقی تونال مینوشتند. به این آهنگسازها که از فرمها و ژانرهای دورهی کلاسیک استفاده میکردند نئوکلاسیک میگفتند. از جملهی این آهنگسازها میشود به موریس راول، فرانسیس پولنک، نادیا بولانژه، و آرون کوپلند اشاره کرد. این برنامه را با شنیدن قسمتی از کنسرتوی فرانسیس پولنک، برای دو پیانو و ارکستر به پایان میبریم. همانطور که به یاد دارید، کنسرتو یکی از ژانرهای معمول دورهی کلاسیک بود. به علاوه ملودی این اثر ساده و جذاب و به یاد ماندنی است، مثل آثار دورهی کلاسیک.
* * *
در این برنامه با چند سبک قرن بیستم آشنا شدیم. در برنامهی بعد به چند سبک دیگر قرن بیست خواهیم پرداخت.
No comments!